آقا سلام دل نگرانم برایتان
دیگر نمی رسد به من و ما صدایتان
آقا به روی چشمهای من دربه در شده
خالی است جای آن اثر رد پایتان
آقا شکست خورده پر و بالم از گنه
دیگر نمی شود بپرم در هوایتان
هر چند از تو دورم و بیقیمتم، ولی
یک روز میشود که شوم مبتلایتان
میسوزم از فراق تو یابنالحسن بیا
آقا فدای غربتتان، گریههایتان
با این همه گناه من، اصلاً بعید نیست
باعث شوم زیاد شود دردهایتان
بین گناه و معصیت و دوری از شما
دارد ز دست میرود آقا گدایتان
این جمعه را به خاطر زهرا ظهور کن
تا که کنم تمامی خود را فدایتان